ردی از خونهای دهه ۶۰
تاریخ انتشار: ۸ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۵۳۸۴۴
دهه ۶۰، روزگاری با ماجراهای عجیب و غریب بود. از یک طرف صدام ماشین جنگی خود را روانه مرزهای ایران کرده بود و از منظری دیگر اعضای سازمان مجاهدین خلق یا همان گروهک تروریستی منافقین با ترورهای متعددشان در داخل کشور خون بازی میکردند. همچنین برکناری بنیصدر و جو ملتهب دانشگاهها و مطالبات گروهها عاملی شده بودند تا تن و روان وطن زخمهای زیادی بردارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس آمارهای موجود، حدود ۱۷ هزار نفر در ایران قربانی اهـداف تــروریســتی این گروهک شدهاند. منافقین همچنین در ترورهای متعدد دیگری از جمله ترور ۷۲ شخصیت سیـاسی انـفجار حزب جمـهوری اسلامی نقـش داشتند.
در فیلم ماجرای نیمروز (۱و۲) ما با ویترینی از اطلاعات و نشانهها روبرو هستیم که هر کدام از آنها از منظر پدیدار شناسانه حاوی نکات مستقل و ارزشمندی هستند. از جمله این نشانهها استفاده سازمان مجاهدین خلق از «زنان» در تشکیلات خود و مساله دیگر «تواب سازی و نفوذ» اعضای جدا شده از این سازمان است که تا کنون در محافل رسانهای کمتر به آن پرداخت شده است.
فیلم «ماجرای نیمروز۱» در سی و پنجمین دوره جشنواره فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. همچنین این اثر برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس شد.
همچنین «رد خون» (ماجرای نیمرو ۲) که دنباله ماجرای نیمروز است که در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و با نامزدی در ۱۲ رشته این جشنواره، توانست سه سیمرغ بلورین بدست آورد. در کنار ژانر اکشن و اطلاعاتی این دو فیلم؛ تعهد به واقعیت تاریخی در حد اقتضائات سینما باعث شد تا مخاطب در این دو اثر با فیلمی روشمند و متراکم از رمز و رازهای سیاسی و امنیتی مواجه شود.
ظاهر این دو فیلم نشان میدهد انقلاب اسلامی تغییرات بزرگی در نوع پوشش افراد، بهخصوص زنان ایجاد کرد. به همین دلیل نوع پوشش و حتی مدل لباس زنان و مردان دستخوش تغییرات بزرگی در مدت زمان کوتاهی شد. از طرف دیگر تحولات سیاسی و جنگ تحمیلی در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی باعث شد تا لباسها رنگ و بوی ساده و به دور از مد و فشن غربی بگیرند.
یک زن تواب در ماجرای نیمروز
سیبیل، خط ریش پاچهای، پشت مو، عینک کائوچویی، شلوار پاچه گشاد و کتهایی با یقهی خرگوشی یا اورکتهای آمریکایی عمده لباس و مد مردانه را در آغاز دهه ۶۰ تشکیل میداد. زنان و دختران هم با مانتوهای بلند و اِپُلدار و روسریهای ساده و رنگهای خنثی ظاهر شدند و چادرهای رنگی یا مشکی به کمد لباسها بازگشت. در آن سالها سبک و سیاق پسران و دختران به لباسهای اسلامی نزدیکتر شد و مشکلات جنگ باعث شد که افراد کمی به فکر لباسهای غربی و مد و فشن باشند. از این رو در آن سالها عمده لباسها ساده و به دور از تجمل بود.
از سوی دیگر ما در فیلم ماجرای نیمروز (۱و۲) با ویترینی از اطلاعات و نشانهها روبرو هستیم که هر کدام از آنها از منظر پدیدار شناسانه حاوی نکات مستقل و ارزشمندی هستند. از جمله این نشانهها استفاده سازمان مجاهدین خلق از «زنان» و مساله دیگر «تواب سازی» اعضای جدا شده از این سازمان است که تا کنون در محافل رسانهای کمتر به آن پرداخت شده است.
محمد حنیفنژاد، سعید محسن و اصغر بدیعزادگان در سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین خلق را تأسیس کردند. نام این سازمان در ابتدا «نهضت مجاهدین خلق» بود. سازمان در ابتدا مخالف ورود زنان بود؛ اما از سال ۱۳۴۸ عضویت زنان بهعنوان پوشش امنیتی در برابر ساواک و برابری با دیگر رقبای سیاسی موردپذیرش قرار گرفت. با پیروزی انقلاب اسلامی سازمان توانست برخی از زنان و دختران مسلمان را که در برابر انقلاب و جامعه خویش احساس وظیفه میکردند به سمتوسوی خود بکشاند.
پوستر «رد خون»
مجاهدین خلق با انتشار جزوات، بیانیهها، فعالیت در دانشگاه و مدارس و نیز انتشار دیدگاههای خود در نشریه مجاهد، توانست عدهای از دختران و زنان را جذب کند. جذب زنان در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ به سازمان فقط محصول کار آنان نبود بلکه عملکرد ضعیف احزاب اسلامی رقیب نیز از دیگر عوامل پیوستن زنان به سازمان محسوب میشد.
ابراهیم خدابنده یکی دیگر از اعضای جـداشده سازمان مجاهدین خلق در این رابطه توضیح میدهد که یکی از دلایل اعطای مسئولیت بیشتر به زنان در این سازمان عدم ایجاد خطر برای تنها رهبر مرد این گروه است. یک زن در این سازمان حتی اگر مسئولیتی هم تراز مریم رجوی داشته باشد، به عنوان رقیبی برای رهبر تلقی نمیشود، چرا که زنان در مقایسه با مردان روحیه استقلال طلبی کمتر و حس مسئولیت پذیری بیشتری دارند. در ساختار سازمانی این سازمان یک مرد برای رهبری بر تمامی معاونین که همگی زن هستند، در نظر گرفته شده تا هیچ کدام از زنان خود را هم رده این رهبر به حساب نیاورند.
کنترل ذهن زنان و مردان
علاوه بر این، مریم سنجابی عضو شورای رهبری سازمان مجاهدین خلق و مسئول پرسنلی و از اعضای جدا شده از این سازمان اعلام کرده است که ساختار سازمان مجاهدین بسیار پیچیده است و حتی افرادی که دو یا سه سال در آن حضور داشتهاند نمیتوانند پیرامون آن مطالبی را بیان کنند. آگاهی یافتن از ماهیت اشرف و منافقین ۸ تا ۲۰ سال زمان میخواهد. در این سازمان فقط رهبر فرقه کنترل ذهن را در دست دارد و ۱۰۰ در صد اطلاعات ایزوله شده در اختیار اعضا قرار میگیرد. آنها با شعار آزادی و عدالت اجتماعی فعالیتهای خود را پیش میبرند، اما اهداف سازمان ۱۸۰ درجه با این شعارها تفاوت دارد. ممکن است این سوال پیش بیاید که چگونه این افراد بدون در اختیار داشتن روزنامه و برخورداری از تکنولوژی میتوانند به عنوان جاسوس فعالیت کنند، اما باید بگویم که این افراد اگرچه پایگاه اجتماعی ندارند، اما آموزشهای مختلف اطلاعاتی و جاسوسی دیدها ند.
باز شدن خط توبه
برخورد با گروههکهای تروریستی در دهه ۶۰ یکی از اقدامات مهم نیروهای امنیتی در حفظ و ثبات نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در این میان گروهک منافقین با اعمال تروریستی خود دست به کشتار مردم زدند. برخی از جونان فریبخورده که با تبلیغات جذب سازمان شده بودند با توبهنامه از زندان آزاد میشدند. یکی از این نمونهها را میتوان در آزادیهای بیحساب و کتاب منافقین توسط هیئتهای عفو دانست که منافقین در بسیاری از موارد با توبههای نمایشی آزاد شده و دوباره به مجاهدین خلق میپیوستند.
«احمدرضا کریمی» یکی دیگر از اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق با اشاره به باز شدن «خط توبه» روایت کرده است: خط توبه از اواخر مردادماه سال ۱۳۶۰ از سوی سازمان اعلام شد، اما به زندان نرسید؛ برای همین، بسیاری از اعضای سازمان که اعدام شدند، به دلیل ایستادن بر سر موضع و بد و بیراه گفتن به حاکم شرع بود. هدف خط توبه، در اختیارگرفتن مدیریت زندانها بود؛ توابها خط خود را از سازمان میگرفتند. جریان تابوتها و قفسها و آن ماجراهای عجیب و غریب که به مرگ افراد منتهی میشد، همگی کار توابها بود.
احمدرضا کریمی
جعبهای به شکل تابوت را به طور عمودی، سمت دیوار یا یک تکیهگاه میگذاشتند و یک آدم را درون آن جای میدادند؛ غذا که میدادند، آن فردِ درون تابوت به سختی میتوانست غذا بخورد. معمولا، افراد درون تابوت، قبل از دو یا سه ماه میمردند، چون دائما در حالت ایستاده بودند. همه این کارها را توابها انجام میدادند. توابها در ظاهر، به اسم افراد انقلابی که طرفدار جمهوری اسلامی بودند، این کارها را انجام میدادند تا چهره انقلابیها نزد زندانیها مخدوش شود. سازمان با این کارها میخواست، انگیزه اعضایش در ضدیت با جمهوری اسلامی و نفرت از آن، بیشتر شود. به نظر من زندانهای سیاسی ایران طی سالهای ۶۰ تا ۶۷ توسط اعضای سازمان اداره میشد.
به دنبال شکستهای پیدرپی در استراتژیهای اعلام شده، بحثهای جدیدی به نام «انقلاب ایدئولوژیک» در سازمان مجاهدین خلق به راه افتاد که سرآغاز آن ازدواج «مسعود رجوی» و «مریم قجر عضدانلو» همسر مهدی ابریشمچی بود. از سال ۱۳۶۴ به بعد این سازمان سیاسی ـ نظامی عملاً مسیر تبدیل شدن به یک فرقه تروریستی خطرناک را به سرعت طی کرد و نیروهای خود را به ورطهای فوقالعاده هولناک کشاند.
انتقام خونین روی از مردم ایران
سازمان مجاهدین خلق در تجاوز نظامی خود به ایران به طورجدی دچار عدم شناخت وضعیت و شرایط بودند. رهبری گروه به طور مشخص در فهم خود از شهروندان ایرانی و تمایلات آنها دچار اشتباه ویرانگری شده بود، همچنان که در شناخت وزن خود و گروهش دچار آشفتگی ذهنی شده بود. ایرانیها دو نکته را در آن بازه زمانی از یاد نبرده بودند و رجوی از شناخت و درک صحیح آنها غافل بود؛ اولی ترورهای گسترده این گروه در دهه ۶۰ علیه شهروندان و مقامات ایرانی بود که فضای رعب و وحشت فوقالعادهای را در شهرهای مختلف ایران بهوجود آورده و دومی نفرت مردم ایران از صدام دیکتاتور متجاوز عراق بود که جنگی طولانی و پرخسارت را متحمل مردم ایران کرده بود.
حالا این گروه، درکنار متجاوز قرار گرفته بود و در یک خطای محاسباتی، انتظار داشت پس از انجام عملیات مرصاد و ورود به ایران با استقبال ایرانیها مواجه شود. شاید قتلعام شهروندان و بیماران در بیمارستان شهر اسلامآباد غرب توسط واحدهای نظامی مجاهدین در ماجرای مرصاد و زنده سوزاندن آنها در محوطه بیمارستان، واکنش رجوی به این غافلگیری و نوعی انتقامگیری از مردمی بوده است که بهاشتباه گمان میکرد با او همراه خواهند بود.
منبع: ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: فیلم فجر رد خون سیمرغ بلورین بهترین سازمان مجاهدین خلق ماجرای نیمروز اعضای جدا شده نشانه ها تواب ها لباس ها سال ها دهه ۶۰
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۵۳۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان افغانستان برای جذب توریست خارجی دست به کار شده اند
خبرگزاری آسوشیتدپرس با انتشار گزارشی از شهر کابل، از تلاش دولت طالبان برای جذب گردشگران خارجی خبر داده است.
به گزارش عصرایران در این گزارش آمده است:
حدود 30 مرد در یک کلاس درس در کابل جمع شده اند، که بخشی از اولین گروه دانشجویی در یک موسسه تحت مدیریت طالبان است که قرار است متخصصان گردشگری و مهمان نوازی را آموزش می دهد.
این افراد قرار است پس از اتمام دوره در بخش های مختلف صنعت گردشگری مشغول به کار شوند. یک دانشجو مدل است و دیگری 17 ساله است که هیچ سابقه شغلی ندارد.
دانشجویان در سنین، سطح تحصیلات و تجربه حرفه ای متفاوتی هستند. همه آنها مرد هستند - زنان افغان از تحصیل بیشتر از صنف ششم منع شده اند.
حاکمان افغانستان عمدتا به دلیل اعمال محدودیتهایشان بر زنان و دختران در صحنه جهانی نام خوشی ندارند. اقتصاد این کشور بسیار خراب است، زیرساخت ها ضعیف و فقر زیاد است.
با این حال، خارجیها به دلیل کاهش شدید خشونت، افزایش ارتباطات پروازی با مراکزی مانند دبی، به این کشور سفر میکنند. اعداد زیاد نیستند و در واقع طی دهه های گذشته هرگز نبوده اند.
در سال 2021، طبق آمار رسمی تنها 691 توریست خارجی به افغانستان سفر کرده؛ در سال 2022، این رقم به 2300 نفر افزایش یافت و پارسال به رقم 7 هزار نفر رسید.
"محمد سعید" رئیس اداره توریسم در کابل گفت که بزرگترین گروه بازدیدکنندگان خارجی از کشور چین به دلیل نزدیکی و جمعیت زیاد آن است. البته از نظر او افغانستان نیز نسبت به برخی از همسایگان خود برتری هایی دارد.
سعید گفت:" آنها به من گفته اند که نمی خواهند به پاکستان بروند زیرا خطرناک است و مورد حمله قرار می گیرند. این را ژاپنی ها به من هم گفته اند. این برای ما خوب است."
اما مشکلاتی جدی هم در روند جذب گردشگر خارجی هم دارد.
سلفی گرفتن گردشگران افغان در محوطه کاخ "دارالامان" در شهر کابل/ آسوشیتدپرس
دسترسی به ویزا دشوار و پرهزینه است. بسیاری از کشورها پس از بازگشت طالبان به قدرت، روابط خود را با افغانستان قطع کردند و هیچ کشوری آنها را به عنوان حاکمان قانونی کشور به رسمیت نمی شناسد.
سفارتخانههای افغانستان یا تعطیل شدند یا فعالیتهای خود را متوقف کردند. جنگ قدرت بین سفارتخانهها و کنسولگریهای افغانستان متشکل از افرادی از دولت سابق مورد حمایت غرب و آنهایی که تحت کنترل کامل دولت طالبان هستند، وجود دارد.
سعید می پذیرد که موانعی برای توسعه گردشگری افغانستان وجود دارد، اما گفت که برای غلبه بر آنها با وزارتخانه ها همکاری می کند.
هدف نهایی او رسیدن به شرایط صدور ویزا در بدو ورود برای گردشگران است، اما ممکن است سالها با آن شرایط فاصله داشته باشد. شبکه جاده ای که در برخی نقاط کشور نیمه آسفالت است یا وجود ندارد، مشکلاتی دارد و خطوط هوایی تا حد زیادی از حریم هوایی افغانستان اجتناب می کنند.
شهر کابل به عنوان پایتخت بیشترین پروازهای بین المللی را دارد، اما هیچ فرودگاه افغانستان مسیر مستقیم با بازارهای توریستی بزرگ مانند چین، اروپا یا هند ندارد.
علیرغم چالش ها، سعید می خواهد که افغانستان به یک پایگاه بزرگ گردشگری تبدیل شود، جاه طلبی ای که به نظر می رسد توسط رهبران ارشد طالبان حمایت می شود.
او در این زمینه گفت:"من به دستور بزرگان (وزرا) به این بخش فرستاده شده ام. آنها باید به من اعتماد کنند زیرا مرا به این مکان مهم فرستاده اند."
دانشجویان مشغول تحصیل در موسسه گردشگری کابل هم آرزوهایی دارند. "احمد مسعود تلاش" مدل افغان که در موسسه تحصیل می کند، میخواهد در مورد مکانهای زیبای افغانستان پستهای اینستاگرامی بگذارد و تاریخچه آنها را برای ارایه رسانه ای بیاموزد.
"سمیر احمدزی" فارغ التحصیل دانشکده بازرگانی، می خواهد یک هتل باز کند، اما فکر می کند که ابتدا باید درباره گردشگری و مهمان نوازی بیشتر بداند.
احمدزی گفت: "آنها (توریست های خارجی) مدام می شنوند که افغانستان عقب مانده و درگیر فقر و جنگ است. ما 5 هزار سال تاریخ داریم. باید صفحه جدیدی درباره افغانستان ایجاد شود."
کلاس ها شامل صنایع دستی افغانستان و مبانی مردم شناسی است.
یک موضوع غیررسمی نحوه تعامل با زنان خارجی و اینکه چگونه رفتار یا عادات آنها می تواند با آداب و رسوم و احکام محلی تضاد داشته باشد. به عنوان مثال می توان از سیگار کشیدن یا غذا خوردن زنان در ملاء عام، اختلاط آزادانه با مردانی که از نظر خونی یا ازدواج با آنها ارتباطی ندارند، باشد.
طالبان یک محدودیت جدی در زمینه نحوه پوشش زنان در اجتماع وضع کرده و الزاماتی را برای آنها برای داشتن سرپرست مرد یا محرم در هنگام سفر وضع کرده اند. با این قوانین صرف غذا، سفر به تنهایی و معاشرت با زنان دیگر در جمع سخت تر شده است. با بسته شدن سالنهای ورزشی به روی زنان و ممنوعیت سالنهای زیبایی، مکانهای کمتری وجود دارد که آنها بتوانند بیرون از خانه همدیگر را ملاقات کنند.
"سرنا" تنها هتل پنج ستاره این کشور، به نشانه آماده شدن این کشور برای بازدیدکنندگان خارجی بیشتر، پس از یک ماه تعطیلی، سالن اسپا و زنانه خود را برای زنان خارجی بازگشایی کرده است.
اتباع خارجی برای دسترسی به خدمات باید پاسپورت خود را نشان دهند. ورود زنان افغانستانی به این محل ممنوع است.
محدودیتهای زنان و دختران افغان بر شرکتهای مسافرتی خارج از کشور فشار میآورد، زیرا آنها میگویند که سعی میکنند با اهدای کمکهای مالی، حمایت از پروژههای محلی یا فقط بازدید از مشاغل خانوادگی، بر جنبه مثبت تعاملات فرهنگی تمرکز کنند.
"شین هوران" بنیانگذار "راکی رود تراول" گفت که سفر به افغانستان نباید به عنوان تایید دولت یا رژیم سیاسی خاص تلقی شود.
در نهایت، هدف باید حمایت از شیوههای گردشگری مسئولانه باشد که به طور مثبت به اقتصاد محلی کمک میکند و احترام و درک متقابل را تقویت میکند.
او گفت که هیچ نظری از سوی مقامات در مورد آنچه که گروههای تور دیدهاند یا انجام دادهاند وجود ندارد و این شرکت از نزدیک با یک سازمان حقوق زنان در افغانستان همکاری میکند. هوران افزود: درصدی از هزینه تور صرف حمایت از برنامه های این سازمان شد.
هیچ زنی در موسسه گردشگری و مدیریت هتلداری وجود ندارد. دانشجویان مرد مشغول تحصیل به این موضوع اشاره نمی کنند. اما یک مسئول در اداره گردشگری به این موضوع اشاره می کند.
این مقام که از ترس نخواست نامش فاش نشود، گفت: " این یک وضعیت دلخراش است. حتی اعضای زن خانواده می پرسند که آیا می توانند اینجا درس بخوانند. اما با تغییر دولت، سیاست تغییر کرد. زنانی که پیش از به روی کار آمدن طالبان در این موسسه درس میخواندند هرگز برنگشتند و فارغ التحصیل نشدند."
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: سفر به افغانستان طالبان (1): فرودگاه خلوت/ سقوط اقتصاد / رضایت از امنیت طالبان چهره زنان گردشگر خارجی را پوشاند! (+عکس) گردشگران آمریکایی، فرانسوی و تایلندی در افغانستان طالبان (+ عکس) / "به من می گویند دیوانه ای که به آنجا می روی!"